آسمان مال آن هاست

وب سایت حسین محمدی نصرآبادی

آسمان مال آن هاست

وب سایت حسین محمدی نصرآبادی

نقدی بر منتقدان طرح های فرزند بیشتر، زندگی شادتر

سلام علیکم


بی مقدمه بریم سر اصل مطلب که نقدی بر "نقدکنندگان طرح های فرزند بیشتر زندگی شادتر" است.

هفته گذشته دوستانی از گروه های فرهنگی (خانه طراحان انقلاب اسلامی) تصاویری گرافیکی درباب فرهنگ سازی افزایش جمعیت در سطح شهر تهران و سپس اینترنت کار کردند که با برخوردهای متفاوتی روبرو شد


فرزند بیشتر زندگی بهت , فرزند بیشتر زندگی شادتر


قسمتی تمجید کردند که با آنها کار ی ندارم و به کنار، قسمتی دیگر انتقاد و قسمتی طرح را با بهانه جویی های بنی اسرائیلی تخریب کردند! می گویید چرا می گویم بهانه های بنی اسرائیلی؟


 یه هدیه 20.000 تومانی برای خرید از سایت باسلام برای شما خواننده گرامی: دریافت هدیه


اول، اگر مدل بهانه های بنی اسرائیلی را نمی شناسید، این مطلب را یک نیم نگاهی بیاندازید. (بهانه های بنی اسرائیلی +)


به اصل مطلب بپردازیم: از دشمنانی هم چون سایت ها و گرافیست های معلوم الحال که بودجه خودشان را از شیطان بزرگ و نوکران شیطان تامین می شود انتظاری نمی رود جز "دشمنی" که این ها هم به کنار.


 یه هدیه 20.000 تومانی برای خرید از سایت باسلام برای شما خواننده گرامی: دریافت هدیه


اما صحبت بنده اینجا با رفقای مذهبی، حزب اللهی و رسانه ای و کاربران اینترنتی است که ناخودآگاه و یا با آگاهی هرچه تمام تر به تخریب این تلاش فرهنگی پرداختند. 


اگر اندکی در کار فرهنگی فعالیت داشته باشید، بخصوص کارهای فرهنگی در حوزه گرافیک و کاریکاتور و یا حتی تولید متن، با یکی دوهفته فعالیت جدی متوجه خواهید شد که تولید فرهنگی تاثیر گذار، برای شما نیز، کار بسیار بسیار سختی خواهد بود.


چرا که شما باید ایتدا مشکلات و نقطه های کلیدی جامعه هدف را بشناسید، سپس برای رفع آن کاستی های فرهنگی و اعتقادی راه حل پیدا کنید، سپس بتوانید این راه حل را در قالب یک ایده و ابتکار بصورت غیر مستقیم منتقل کنید و در نهایت دست به تولید کار گرافیکی آن بزنید که آن هم از نظر تخصصی برای خودش داستانی است...


حال با این اوصاف و این هفت خان رستم، به نظر بنده ی حقیر که کمترین فعالیتی را در این حوزه ها تجربه کردم، این دو کار به عنوان پیشروهای عمل به امر ولی در قالب کار فرهنگی، بسیار قوی کار کرده اند و اینجا وظیفه من و شما چیست؟


مطمئنا تخریب و انتقاد به این کار در محیطی همچون اینترنت که دشمن گوش و چشم تیز کرده است برای سوء استفاده نیست. 

برای این جمله هم سند دارم، اینکه همین الان دشمن خونی اعتقادات ما مسلمانان و بخصوص شیعیان، سوء استفاده های خودش را کرده و متن و کار گرافیکی و کاریکاتور نیز برایش زده است، منتشر نمی کنم چون اشاعه فحشا و فساد آن بی خبران است. 


حال وظیفه من و شما چیست؟


اول سخت هایش را می گویم برای شما که میدونم واقعا دلسوز هستید:

می توانید به راحتی و با اندگی تلاش با یک سرچ سطحی و پرس و جو بین رفقا و  فعالین فرهنگی به طراح های عزیز این دو طرح دسترسی پیدا کنید و هرچه نظر و پیشنهاد دارید برای بهبود کارها و حتی کارهای جدید ارائه بدهید.


و بعد از این هم کارهای بسیار ساده تری هست که می توان انجام داد:

می توانیم با بیان کردن قسمت های مثبت کار و یا قرار دادن تصاویر در کنار مطالبی که کاستی های آن را جبران یا پوشانده کند، به تاثیر گذاری آن کمک کنیم.


و در نهایت حتی، مانند این شخصی که نمی دانم کیست، می توانیم آن قسمتی از کار را که مسئله ی کمتری دارد را خودمان اندکی ویرایش کنیم و سپس آن را اینگونه منتشر کنیم:


فرزند بیشتر زندگی بهت , فرزند بیشتر زندگی شادتر 

(نظر شخصی بنده در مورد این طرح: فرزند بیشتر، زحمت و تلاش و همدلی بیشتر، امید به آینده ی بیشتر و تلاش برای تربیت و خوشبختی بیشتر فرزندان، کار بیشتر پدر خانواده که جهاد نوشته میشه، تلاش مادر برا فرزندان که جهاد نوشته میشه، کمک فرزندان قبلی برای بعدی ها حتی در بازی و تربیت و نگهداری خواهر و برادران کوچک تر، در نتیجه زندگی شلوغ تر و شادتر و شیرین تر، عید و مهمونی و شب چله ی شلوغ تر و گرم تر... فرزندانی با عمه و عمو و خاله و دایی... و در نهایت انشالله ماباقیات الصالحات بیشتر بخاطر خدمت بیشتر به جامعه با تربیت فرزند صالح بیشتر...)


آیا راه حل های ساده ای که ذکر شد و شاید به ذهن هرکدام از شما مخاطبین گرامی هم رسیده باشد، خیلی سخت بودند؟ 

شما چه پیشنهادی برای حمایت از چنین کارهای فرهنگی دارید؟ 


توجه: همچنین بنده با تعدادی از دوستان فعال فرهنگی و گرافیست نیز در ارتباط هستم، از ایده های شما برای تصویرسازی های مشابه نیز استقبال خواهیم کرد. در قسمت نظرات می توانید آنها را توضیح داده و برای بهبود نظرات دیگر دوستان نیز کمک نمایید.


نقطه ی پایان مطلب همین جاست، امیدوارم در این چند دقیقه پایانی شب که از روی دغدغه و با دیدن سوء استفاده دشمن از انتقادهای نابه جای ما (یعنی "در جای نامناسب")، دست به نوشتن کردم، توانسته باشم حق مطلب را ادا کنم.


انشالله به لطف همان خداوندی که در قرآن کریم جمله های زیر را در حمایت از به دنیا آوردن و نگهداری فرزند رو به عرب جاهلیت که از ترس فقر فرزندان خود را می کشتند، می فرماید، تاثیر خود را خواهد داشت.


«وَ لا تَقْتُلُوٓا أَوْلَـٰدَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلَـٰقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کَانَ خِطْئًا کَبِیرًا.»

«هرگز فرزندان‌ خود را از ترس‌ فقر به‌ قتل‌ نرسانید که‌ ما آنان‌ و شما را روزی‌ می‌دهیم‌؛ مسلّماً کشتن‌ آنها خطای‌ بزرگی‌ است‌.»


یه نکته! از کجا معلوم خودداری ما از به دنیا آوردن فرزند در این زمانه که دشمن وهابی و صهیونیست ما فرهنگ چندفرزندی را پی گرفته است، گناهی کمتر از عرب جاهلیت داشته باشد!؟


راستی قرآن کریم را باز کردم برای قرار دادن آیه شریف فوق که به نظرم آمد این نکته را نیز اشاره کنم، که برداشتی جدید و شخصی من از سوره کوثر است.


دشمنان پیامبر(ص) به او می گفتند، تو ابتر هستی! یعنی تو فرزندی (پسر) نداری و نسل تو پایدار و ادامه دار نخواهد بود! و خداوند نیز در پاسخ این حرف دشمنان و در بیان جایگاه مادر عظیم الشان مان حضرت زهرا (س) به پیامبر(ص) سوره کوثر را نازل کردند:


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان


إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ

ما تو را [چشمه] کوثر دادیم (۱)


فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ 

پس براى پروردگارت نماز گزار و قربانى کن (۲)


إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ

دشمنت‏خود بى‏تبار خواهد بود (۳)


مراقب باشیم که این خواسته ی دشمنان خدا و پیامبر (ص) برای من و شمایی که امید و آرزویمان سربازی امام زمان است به تحقق نپیوندد... 


انشالله از ما و نسل ما سربازانی فرمان بردار تقدیم امام زمان (عج) شوند. 


مطالب مرتبط:

چند بچه کافی است؟


حامیان مطلب:

خبرنامه دانشجویان

رجا نیوز

ندای انقلاب

فرهنگ نیوز

تربیت اصولی فرزند: خرید خوراکی و اسباب بازی

بعد از شروع یک زندگی جدید و دونفره برای جوانان، از همین ترین مسائل داخلی خانواده فرزند و تربیت فرزند است که این روزها، در مشغله ها و روزمرگی های خانواده های جوان مورد غفلت قرار می گیرد. غفلتی که به دوسه سال نکشیده گریبان گیر خودشان می شود.



حال بذارید از این دریچه مشکل را بررسی کنیم، آن روزها که پدر سالاری بود، حکم آنچه پدر گوید بود، اسباب بازی و تنقلات آنچه پدر بخرد و گردش آنجا که پدر ببرد و .....


اما از آنجا که پدر و بخصوص مادرها در ابتداء جوانی دوست دارند برای فرزندان خود سنگ تمام بگذارند، هر چه دم دستشان می رسد برای فرزند عزیزتر از جانشان می خرند و حتی هرچه آن بچه - که هنوز به بابا میگه باما!- میخواهد و به گریه می گوید هم تهیه می کنند.


در بهترین شرایط این مسئله هم خوب در نظر می گیریم .  اما داستان از آنجا شروع می شود که فرزند دوپای رفتن و یک زبان خواستن را در اختیار می گیرد و اینجاست که دلسوزی اشتباه مادر و بعد پدر با دادن پول به فرزند آغاز می شود... 


در این شرایط روزانه بیش از هزار تومان خوراکی، هرچند روز یک بار برنامه کودک یا انیمیشن با قیمت دو هزار تومان و هفته ای حتی یک بازی کامپیوتر و یا پلی استیشن به قسمت دو تا پنج هزار تومان، توسط فرزند و یا به اصرار او برای ایشان خریداری می شود!  


اما این موضوع یک راه حل ریشه ای دارد، برگشتن به سنت و حتی به شرع! همان داستان پدر سالاری که ابتداء متن گفتم، اینکه از کودکی به فرزند بیاموزیم که همه چیز باید با اجازه بزرگ تر خانواده که در اینجا پدر است باشد. 


 یه هدیه 20.000 تومانی برای خرید از سایت باسلام برای شما خواننده گرامی: دریافت هدیه


این دو نتیجه خوب دارد، یکی اینکه پدر همیشه با اخبار خوب وارد می شود و اصلا اخبار خوب، سرگرمی و شادی فرزند از طرف پدر است. دوم اینکه احترام به پدر و جایگاه ایشان از کودکی برای فرزند تثبیت می شود. تثبیتی با هدیه ها، بازی ها و گردش های مناسب و به موقه که توسط پدر در نظر گرفته می شود. 



دقت داریم که در شرع مقدس اسلام فرزند در هفت سال اول با وجود پدرسالاری که توضیح دادیم مورد توجه قرار می گیرد و خواسته های او در راه درست هدایت و سپس رفع می شود. 


بعد از رسیدن به سن هفت سالگی با توجه به اینکه قوه درک و فهم او قوی شده این کنترل بیشتر می شود و علت آن نیز به صورت قابل فهم و زیبا برایش توضیح داده می شود، مثلا خوب است پس انداز را در این سن به فرزند آموزش بدهیم. یعنی مثلا هزینه را به او بدهیم و بگوییم بهتر است جمع کنی آن چیز بهتر را بخریم بجای این.


بعد از اینکه سن کم کم بالا می رود او وزیر و مشاور است در خرید، دست ش را می گیریم و باهم به خرید می رویم، دیگر او نیز نظر میدهد تا چیزه بهتر و مناسب تری خریده شود. راهنمایی اولیه با شما، نظر از او و تصمیم نهایی برآیند این دو. 


و بعد از  انشاءالله طی کردن این مراحل شما فرزندی را تربیت کرده اید که هرچقدر به او پول توی جیبی بدهید، با کمی سبک و سنگین کردن هم درست نیازهای واقعی خود را، رفع می کند و هم مقداری را پس انداز می کند. 


البته مطمئنا کلیات بالا جزئیات بسیار دقیقی را می طلبد که با کمی جستوجو در تجربه بزرگ ترها، در روایت ها و سیره علما به راحتی می توان به آن گنجینه ها دست پیدا کرد. 


پ ن 1: این متن حاصل مشاهده دو نوع تربیت ذکر شده بود، فرزندی که در ده سالگی هر لحظه با گریه و خواهش و تمنا هم که شده هزینه مواردی که گفتم را هرموقه می خواهد تهیه می کند!! و دیگری  همکلاسی و فامیل دور او که همواره با دایی خود به خرید می رود، خریدی که با اجازه پدر و مشورت دایی همراه است. مطمئنا تفاوت این دو نوع تربیت کاملا مشخص و روشن است. حتی در نوع خرید، اولی بازی های خیلی خشن و با صحنه های غیرمناسب برای سن خودش تهیه می کند و دومی بازی های هیجانی و فکری که با پیشنهاد دایی و تایید خودش تهیه می کند.


پ ن 2: بله اینقدر تفاوت از بین تربیت با تربیت. حتی بیشتر، انشاءالله بتوانم در حد تجربه های خودم و تجربه های بزرگ ترهایم بنویسم. 


یک نکته شرعی: فروش جنس بنا به حکم برخی از مراجع به کودک نابالغ شرعا مشکل دارد.