یکی دوبار فرمانده گردان و گروهان مون در پاسخ اعتراض اندکی از بچه ها که چرا چهار۵ نفر یک مرغ می دهند گفتند، شرایط شما که خیلی خوبه، ما توی دانشکده افسری 15 نفر یک مرغ می گرفتیم ....
آخرین باری که فرمانده گروهان داشتند این خاطره رو می گفتند در حالی که خاطره هاشون زنده شده بود ، خندیدند و گفتند:
تازه موقه هایی که خیلی خوب بود،مرغ ها رو تیکه تیکه می کردند و می زدند چشم برنج و بهمون می دادند بهش می گفتیم: رد پای مرغ
منظورت همون نصراباده که نزدیک کالادون زهرون و پارون و....است؟
سلام
خیر نصرآباد یزد