همزمان با سفر دولت به استان یزد جمعی از جوانان نصرآباد نامه ی سرگشاده ای را به دکتر احمدی نژاد نوشته اند که متن کامل آن در قسمت ادامه مطلب موجود می باشد.
بخشی از نامه:
آنچه که در این نامه بیان خواهد شد نه درد دل شخصی یک فرد است و نه توقعات بیجا و انجام ناشدنی مردم یک منطقه/با بی عدالتی های گسترده ای در سطح شهرستان تفت روبرو شده اند/دعا کنی که بیمارت در این مدت دوام بیاورد /سالن ورزشی برای مناطقی همچون کهدوئیه و دهشیر و ... ساخته می شود/به نصرآباد که می رسد ناگهان بودجه ها تمام می شود/طبق فلان ماده از فلان قانون در فلان مصوبه جمعیت شما به اندازه ای نیست که به بخش ارتقا یابید/"چون شما امام جمعه ندارید." /و این فاجعه اعماق زیادی دارد /فقط نامه نمی نویسیم و پیگیری های بعدی را نیز انجام خواهیم داد.
سلام علیکم
امسال تابستون که یک سر رفته بودم وطن، در مورد دعوایی بین نصرآبادی ها و همت آبادی ها در مورد چاه آب شنیدم، بعدش متوجه شدم یکی از نصرآبادی های قدیمی و با ذوق تمام وقایع رو بصورت شعر در آورده و کلیپ ش هست، تهیه کردم و دیدم، خیلی جالب بود به نظر خودم، چراکه افراد نام برده رو میشناختم و وقایع همه واقعی بود.
فیلم ها رو اینجا قرار می دم تا شما هم ببینید و لذت ببرید
لینک قسمت اول و قسمت دوم در سایت یوتیوب.
قسمت اول شعر:
سلام :))
بعضی موقه ها که توی پست هایی روی شوخی نظراتی میدم، بعضی دوستان که من رو از یک جهت خاص می شناسن مینویسند اقای نصرآبادی شما هم....؟ شما دیگه چرا...؟ یا از این اظهار تعجبات.
همیشه هم من یهویی بهتم میزنه که خوب میگه چیه، چی گفتم مگه.
حالا ایناش بماند به کنار، پشت این قضیه چیز مهم تری است به نظر من...
ستاری خداست
خیلی جالبه، اگر قرار بود بنده های خدا از آشکار و پنهان دیگران با خبر باشند چی میشد؟؟؟
اصلا برام قابل تصور نیست ...
خیلی موقه ها پیش میاد که خیلی دلم میخواست اینقدر ساده باشم، که اگر خدا برای یه روز یا حتی یک ساعت ستاری رو گذاشت کنار من سرخوش باشم!
اما خوب خودمونیما، به کسی نگید، شوخی شوخی آدم کارایی میکنه که خودش بعدا خندش میگیره برای کسی تعریف کنه D:
البته همین تعریف نشدنی هاست که گاه میشه راز بین دو نفر، یه وسیله برای شناخت، و از همه مهم تر، میشه تمام زندگی آدم ها
میشه تجریه....میشه همه چیز آدم!