دوست داشتن خودش نوعی اجرای حکم است، در محاکمه کردن عاملان آن نکوشید.
پ ن: عشق خودش جرمه، حکم ش وابستگی، تنهایی، غم به هر دو معنی ....
آنکه خدا رو گم کرد توی صحرای دنیا، حق ش تنهایی و ترسه
توی دنیا خیلی چیزا رو گم می کنیم
بخاطر خیلی بودن شون، وقتی سردرگم بشی، خسته کننده است
غافل از اینکه یکی رو که پیدا کنی، همه چیز پیدا میشه
پ ن: خجالت نکش، بگو می دونم اون کیه
پ ن: خدا نکنه دل آدم نا بینا بشه
توی خدمت غربت و تنهایی ش ...
مزاحم نداره
بخاطره همینه که راحت توش میشه خدا رو حس کرد
پیدا کرد
در آغوش کشید
و غصه نخورد که تنهام، چون اون موقه یقین میکنی خدای من هست.
پ ن: خدا تنهام نذار توی این شلوغی الکی دنیای مجازی و واقعی و دنیازدگی و ....
وقتی گل محبت میکاری
و با اعتماد تغذیه اش می کنی
وقتی خارهاش رو به قشنگی گلش تحمل می کنی
موقه ای که داره به بار میشینه، نباید به عشق کاشتن گل دیگه تنهاش بذاری ... چون
پ ژ م ر د ه میشه
غیر از نامردیه این کار؟