-
اقدار به سبک رب العرش العظیم - اراده کند.. بشو... بی درنگ می شود
پنج‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1391 00:38
گاهی خودت رو در مقابل قدرت خدا می بینی، قدرتی بی انها... باورم نمیشه یه مدت چندماهی سعی می کردم موازی با قدرت خدا تصمیم گیری کنم... نعوذبالله.. تصمیم گیری چیه اصلا... چند ماهی سعی می کردم وازی تصمیم خدا حرکت کنم... و چه بد غفلت و معصیتی ... واقعا شرمنده ام و .... به این وسیله در محضر خداوند توبه... توبه بنده های نادم،...
-
صد شکر به این نعمت
دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 00:53
چقدر خوب و پسندیده است هرازچندگاهی بنشینیم و لیستی موضوعی، از نعمت های مادی و معنوی و علمی و تحصیلی و یا کاری آماده کنیم و شکر نعمت کنیم... بلکه اندکی دور از این هیاهوی شهر و زندگی و دغدغه ها و کمی و کاستی ها، فراموش نکنیم که چقدر چیز برای شکر کردن داریم و غافلیم... داشتم پیش خودم فکر میکردم حالا هرچی هم من بد، هرچی...
-
بهترین راهنما برای سوالات جلسه های خواستگاری
یکشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1391 23:07
واقعیتش نمی دانم چه شده بود فراموش کرده بودم این محتوای خوب را که بزرگوارانی با تجربه تهیه کرده اند را در وبلاگم قرار بدهم!؟ محتوایی در مورد صحبت هایی که لازم است در جلسات خواستگاری صورت بگیرد. در قسمت نظرات مطلب قبلی که " صبحتی با خانواده های دخترهای دم بخت! " بود متوجه شدم که گویا انتخاب های نادرست و غیر...
-
کدام بزرگ تر است؟
یکشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1391 12:14
هرچه در گودِ زندگی بیشتر قدم می گذاری، بیشتر متوجه جدی بودن و عمق آن می شوی... جدی بودن خواستگاری و انتخاب و ازدواج و حساب کردن یک عمر، نه بلکه، دنیا و آخرت روی دیگری جدی بودن مسائل اقتصادی و مدیریتی در موضوع ازدواج که از همان خواستگاری به بعد شروع می شود جدی بودن تولید نسل و تربیت آن و از آن مهم تر نکته های شدیدا...
-
صحبتی با خانواده دخترخانم های دم بخت!
شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1391 19:06
این روزها اطرافم و در بین دوستان و همکارانم می بینم که وقتی پسری با ظاهری مذهبی برای خواستگاری به خانه دیگران می روند، با سختگیری های بسیاری روبرو می شوند. اکثر سخت گیری هایی که به امور مالی برمیگردد، از شغل و درآمد کافی گرفته تا خانه و ماشین... و معمولا این داستان در موضوع مهریه سرباز میکند، مستقیم یا غیرمستقیم....
-
مثل یه مرد ...
جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1391 23:40
-
بنده پروری به سبک پروردگار بی همتا
پنج‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1391 01:28
رسم تربیت رو باید از بی نظیرترین مربی و پروردگار آموخت ... إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلآئِکَةِ مُرْدِفِینَ ﴿۹﴾ [به یاد آورید] زمانى را که پروردگار خود را به فریاد مىطلبیدید پس دعاى شما را اجابت کرد که من شما را با هزار فرشته پیاپى یارى خواهم کرد (۹) وَمَا...
-
یه حس غریب
پنج‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1391 01:09
یه حس غریب... حس خجالت کشیدن پیش خدا، خجالتی بخاطر اینکه فکر کردی اختیار چیزی دست خودته جز در اون مسیری که قدرت و قَدَرِ خدا تعیین کرده ... غافل از اینکه... هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن طِینٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلًا وَأَجَلٌ مُّسمًّى عِندَهُ ثُمَّ أَنتُمْ تَمْتَرُونَ (۲) اوست کسى که شما را از گل آفرید آنگاه مدتى را [براى...
-
راه میانبر، رستگاری در چند دقیقه
شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 00:35
یادمه اون موقه های که نوجوون بودم، وقتی پدرم مردونه جلو خانواده و یا دونفری نصیحتم می کرد، دقیقا حس میکردم لحظه به لحظه دارم کوچیک میشم و آب میشم... حتی حس فیزیکی کوچیک شدن داشتم! اما چند وقتی است هر وقت چه جلو خانواده و چه دونفری میشیم پدر و شروع می کنند رگباری نصیحت کردن، حس خوبی دارم ... حس میکنم دارم عصاره چند ده...
-
پخته نیست.. سوخته..
سه‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1391 23:48
-
آه از دمی که تنها...
سه‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1391 23:26
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد در دام مانده باشد، صیّاد رفته باشد آه از دمی که تنها با داغ او چو لاله در خون نشسته باشم چون باد رفته باشد خونش به تیغ حسرت یارب حلال بادا صیدی که از کمندت آزاد رفته باشد از آه دردناکی سازم خبر دلت را روزی که کوه صبرم بر باد رفته باشد پر شور از حزین است امروز کوه و صحرا مجنون گذشته...
-
سند فشارهای عصبی این روزها!
دوشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1391 22:20
سلام... این روزها... روزهای حساسی هستند، بعد از گذر از چند ماه که فشار فکری و کاری و درسی زیادی بودند، تمام انرژی متمرکز شد روی موضوع اصلی تری... خیلی بیشتر از همه آنها 3943132832151>22212221932181 این موضوع که صحبت یک عمر و بلکه هردوتا عمر است به شدت خودم و خانواده گرامی رو مشغول کرده و بخصوص زمانی که خانواده...
-
خجالت بکش
دوشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1391 00:06
-
تفاوت نقش ستون و هوا در خانواده
یکشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1391 23:35
توی خانواده همواره یک ستون محکم نیاز هست که زندگی رو روش بنا کرد و دیوارها رو بهش تکیه داد دیوارهایی مستحکم که بتوانند طبقه ها بار زندگی رو حمل کنند این سختی و سنگی نیازمندی یک مرد هست، همین است که تصمیم های مردها همواره قاطع و خیلی سنگین است، همینه که خشن هستند، همینه... اصلا لازمه، خلقت خدا مگه میشه بی حکمت باشه؟...
-
خوشبختی رفقا خوشختی ماست
یکشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1391 00:54
یکی از لحظه های قشنگی که واقعا ازش لذت می برم، وقتیه که وایمیسی از دور و نزدیک، قایمکی و تابلو تابو، خوشحالی و به خونه بخت رفتن رفقا رو می بینی و توی دلت، روی زبونت می گی انشالله خوشبخت بشوند. انشالله همه ی دوستانم و اونایی که دوست شون دارم و خبر ندارن شاید، آنچنان خوشبخت بشوند که از الان بهشت ابدی شون شروع بشه......
-
هیچ و هیچ و هیچ
پنج‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1391 21:49
از شعرهای مورد علاقه پدر: دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ دانی که ز آدمی چه ماند پس مرگ؟ لطف است و محبت است و باقی همه هیچ
-
نوبتی هم باشه...
چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1391 01:02
-
و آنگاه وقتی کمک
دوشنبه 25 دی‌ماه سال 1391 22:38
-
بهترین شغل برای خانم ها
پنج‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1391 00:52
سلام علیکم توی شبکه اجتماعی ها داشتم اسکرول موس رو نرمش میدادم که دیدم بزرگواری نوشته اند بهترین شغل برای خانم ها فلان کار است چرا که این مزیت ها را دارد . .. ایشان اگر اشتباه نکنم مهندس و شاغل هستند، در نتیجه ذهن ایشان شرطی است به اینکه: حالا که زن باید کار کنه این کار بهتره و اون کار نه، خوب نیست. اما دید من به این...
-
شرمندگی نزد مادر
شنبه 25 آذر‌ماه سال 1391 23:43
چطور به کسی که بعد از بیست و اندی سال وارد زندگیمان می شود چنین عمر و جان و مالمون رو فدا می کنیم... در حالی که بیست و اندی سال مادری مادر را فراموش کردیم آیا برای مادرمون ده بار گل خریدیم که برای همسرمون صد بار بخریم؟ نکنه فراموش کردید که غرق کاری هستی و یهو کنارت یه چایی دبش میبینی و اصلا متوجه نشده بودی که بدون...
-
ان وعدلله حق
شنبه 25 آذر‌ماه سال 1391 23:33
ان مع العسر یسرا خداوندا الحمدلله... الحمدلله که ایمان داریم به حق بودن وعده هایت الحمدلله به خداوندی خودت که حقا برازنده خداوند یکتاست الحمدلله به تعداد قطرات خون، به تعداد نفس هایم، به تعداد بند بند وجودم پ ن: ارزش اون رفیق که با آستین بهای بالا زده منتظر ساختن وضوست، دست بذاره روی شونه هات، یه لبخند قشنگ بزنه،...
-
اشتباه در شکر نعمت
جمعه 19 آبان‌ماه سال 1391 18:45
هرچیزی راه و روشی داره شکر نعمت هم از آن چیزهای مهم است که روشش خیلی مهمه شاید گاهی به قصد شکر نعمت، کار دیگری کنیم کاری که بنده پسند نباشد و به همان دلیل خدا پسند واقع نشود البته انشاءالله که قصد، تنها و تنها شکر نعمت است یا اگر شکر نعمت نیست، از ظرفیت کم باشد ولاغیر از اینها که باز هم شامل دو سه خط بالاتر می شود...
-
داستان سیب و آدم همچنان ادامه ...
چهارشنبه 19 مهر‌ماه سال 1391 00:46
عجب جوش و خروشی بود عشقت خراب باده نوشی بود عشقت بهشتم را به سیبی داد بر باد عجب آدم فروشی بود عشقت . . . 61216263>2221932181
-
چند خط اعتراض
سه‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1391 01:24
-
شهدا کلاه خودتون قاضی...
دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1391 16:06
امام گفت جبهه دانشگاه است ... امام گفت جبهه علمای عرفانی رو پرورش داد که بعضی در سال ها تحصیل بهش دست نیافته بودند ... امام گفت شهدا در قهقه مستانشان ... همه میگن شما پا توی میدان های مین نذاشتید... بلکه پا روی نفس خودتون گذاشتید... این خط آخر اون سه خط بالا رو رقم زد... شهدا خدایی خودتون شاهد، خودتون قاضی... توی...
-
میگذرد روزگار
سه‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1391 11:43
-
توپ بازی
جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1391 23:36
-
امتحان الهی بر دیوار مرگ
پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1391 16:12
ریز ریز خلقت و حکمت های خلقت خداوند، نشانه های بزرگی بر قدرت لایزال و بی نهایت خدا هستند... وای به حال بنده آن روزی که با حکمت های الهی که در عمق مخلوق قرار داده شده است، امتحان شود... امتحانی سخت بر روی دیوار مرگ.. . همان حکمت هایی که عالی ترین صفات و نتیجه ها را در بندگی دارد، اما جز در مقام امتحان، چرا که در این...
-
بلا تشبیه - نبردی نا برابر
سه‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1391 12:56
نبرد انسان و شیطان نبرد نابرابری است. چون- بلا تشبیه- مانند دعوای دو کودک است که یکی با پدرش وارد معرکه شده باشد و کافی است که از کودک مقابل مشت نخورد. همین که جاخالی دهد کافی است که مشت کودک به پدر بخورد و پدر حساب او را برسد. استدلال قرآنی‌اش هم این است که در قرآن دو چیز ضعیف است: انسان و کید شیطان. یعنی اگر چه...
-
حسودیِ مجاز
جمعه 3 شهریور‌ماه سال 1391 01:22
یه روزگار نزدیک و دوری بود که میگفتم به هیچ چیزی حسودیم نمیشه، واقعا هم به نسبت اون چیزی که از اطرافیان میدیدم نمیشد خوب. همیشه از برتری های دیگران خوشحال میشدم و میگفتم نوش جونشون و انشاءالله بیشتر شه وقتی لیاقتشو داره و الحمدلله هنوزم همین طوره اخلاقم. اما، یه موردی این روزها و سال های اخیر پیدا شده، که در اوج اون...